مشاهده
5609 +

خلاقیت در کودکان چگونه می‌توان یک کودک خلاق پرورش داد: «این مطلب چکیده‌ای از سخنرانی استاد سلطانی است.» خلاقیت مهمترین وجه زندگی است و اهمیت آن روز به روز در حال افزایش است. با توجه به این که تحولات جهانی امروز لحظه‌ای رخ می‌دهند، سرعت تغییرات شتابان در حال افزایش است و این انسان‌های خلاق هستند که می‌توانند همراه این جریان باشند. بنابراین همه صحبت‌های ما به این منظور است که کودکانی خلاق داشته باشیم. در آینده انسان های خلاق موفق خواهند بود. کسب وکار و درآمد و شغل در آینده بدون خلاقیت معنا نخواهد داشت. در یادگیری و آموزش، خلاقیت حرف اول را می زند. خلاقیت در تمام ابعاد زندگی ما نقش دارد؛ سعی کنیم نگاه جامع و کلی نگر داشته باشیم. از لحظه لحظه‌ی زندگی باید برای یادگیری استفاده کنیم و فقط یک ذهن ف...

خلاقیت در کودکان

چگونه می‌توان یک کودک خلاق پرورش داد:

«این مطلب چکیده‌ای از سخنرانی استاد سلطانی است.»

خلاقیت مهمترین وجه زندگی است و اهمیت آن روز به روز در حال افزایش است. با توجه به این که تحولات جهانی امروز لحظه‌ای رخ می‌دهند، سرعت تغییرات شتابان در حال افزایش است و این انسان‌های خلاق هستند که می‌توانند همراه این جریان باشند. بنابراین همه صحبت‌های ما به این منظور است که کودکانی خلاق داشته باشیم. در آینده انسان های خلاق موفق خواهند بود. کسب وکار و درآمد و شغل در آینده بدون خلاقیت معنا نخواهد داشت. در یادگیری و آموزش، خلاقیت حرف اول را می زند.

خلاقیت در تمام ابعاد زندگی ما نقش دارد؛ سعی کنیم نگاه جامع و کلی نگر داشته باشیم. از لحظه لحظه‌ی زندگی باید برای یادگیری استفاده کنیم و فقط یک ذهن فعال و خلاق است که می‌تواند در این سیل اطلاعات شناور باشد. در روابط انسانی، جامعه، خانواده، مادر و پدر و فرزندان و حتی روابط زناشویی خلاقیت است که می‌تواند به ما کمک کند. در عبادت و مناسک عبادی هم اگر خلاقیت نداشته باشیم، جوابگو نخواهد بود. در ارتباط با طبیعت و محیط زیست نیز خلاقیت حرف اول را می‌زند، هیچ عرصه‌ای وجود ندارد که ما در آن نیازمند خلاقیت نباشیم.

 رفتار ما با کودك چهار محور دارد:

  1. محور محبت
  2. محور خشونت
  3. محور آزادی
  4. محور کنترل

  1. هر رفتاری که به رفع نیازهای کودك کمک می کند و او را در مسیر رشد قرار می‌دهد این رفتار محبت محور است، که حاصل آن احساس خوشایند و امنیت و آرامش کودك است.
  2. رفتارهایی که مانع دسترسی کودك به نیازهای او باشد خشونت محور است، ممکن است که ظاهر بسیار مهربانانه‌ای داشته باشد.
  3. رفتارهای آزادی محور زمانی است گه گاهی خیلی به کودك آزادی می‌دهیم، یعنی در منطقه رفتارهای آزادی محور قرار می‌گیریم و متوجه نیستیم که با این رفتار به کودك آسیب می‌زنیم.
  4. کنترل محور زمانی است که شدیداً به کودك امر و نهی می‌کنیم و او را کنترل می‌کنیم، در این حالت به کودک آسیب جدی می‌زنیم.

علت بسیاری از موارد اضطراب کودکان رفتارهای کنترل محور یا آزادی محور و یا ترکیبی از هر دو است. بی‌جا و بی‌موقع کنترل می‌کنیم و بی‌جا و بی‌موقع آزادی می‌دهیم. در حالی که باید بین این دو رفتار تعادل برقرار باشد و والدین بدانند که چقدر کنترل کنند و چه قدر آزادی بدهند.

 اقتدار،تعادل کنترل و آزادی است. وقتی که ما تعریف درستی از کنترل و آزادی نداریم، از تعادل خارج شده و وارد منطقه خشونت می‌شویم.

عوامل موثر برای ایجاد محیطی مناسب جهت پرورش خلاقیت در کودکان :

 نقش والدین : اولین عامل در ایجاد خلاقیت در کودکان، نقش والدین است، والدین به عنوان الگو و حامی حرف اول را می‌زنند. کودکان ما همان چیزی می‌شوند که ما هستیم، نه آن چیزهایی که ما می‌خواهیم. بچه‌ها به پدر و مادر نگاه می‌کنند و از آنها الگو می‌گیرند. یعنی اگر بچه منظم یا خلاق یا هرچیز دیگر می‌خواهیم اول باید ببینیم ما به عنوان پدر و مادر، خودمان چه الگویی برای فرزندانمان هستیم. یکی از عواملی که بر خلاقیت در کودکان بسیار تأثیر دارد، داشتن والدینی بسیار محکم و مقتدر و درعین حال مهربان است که قدرت ایجاد تعادل در بچه را داشته باشند. والدین ضعیف و مظلوم نما و بدبین، الگوی خوبی برای کودکان نیستند و نمی‌توانند به شکوفایی خلاقیت در کودکان کمک کنند.

محیط غنی : عامل بعد که عامل بزرگ ایجاد خلاقیت است، محیط غنی است. یعنی ایجاد محیطی غنی برای تجربه و بازی کودکان.

چه چیزی محیط را ضعیف می کند؟ عوامل چهارگانه (نظم، آموزش، تربیت، نظافت )کسانی که خیلی شدید این چهار عامل را انجام می‌دهند، رفتار کنترل محور دارند. محیط غنی محیطی است که محلی امن برای بازی کودک باشد و جایی است که انگیزه و عمل در تعارض نباشند و کودك هر کاری که لازم دارد انجام دهد بدون این که آشفتگی و تخریب ایجاد کند و به دیگران و خودش آسیب وارد کرده و یا مزاحم دیگران شود.البته این نکته را در نظر داشته باشید که این به معنی آزادی مطلق نیست و رفتاری بر پایه کنترل محور که در موردش صحبت شد، باید در نظر داشته باشیم.

قانون : عامل بعد قانون است. بدون قانون نمی‌توانیم زندگی کنیم؛ منتهی قانونی که پشتوانه‌اش ارزش‌ها و هدفش آگاهی دادن است. قانون‌هایی که مبتنی بر ذهنیت ما هستند، مخربند .اگر نظام ارزش‌ها برای ما مشخص نباشد، ذهنیت ما جای آن را می‌گیرد.محیطی که تحت کنترل ذهنیت آدم‌ها باشد محیط خلاقی نخواهد بود، اما محیطی که ارزش‌ها در آن روشن و مشخص باشد و تحت کنترل ارز‌ش‌ها باشد، محیط خلاقی خواهد بود.

وقتی می گوییم محیط امن بازی یعنی یک سفره پهن می کنیم، رنگ و هر وسیله‌ی دیگر بازی را برای کودك می گذاریم، لباس کار هم تن کودك می‌کنیم و به او فرصت تجربه می‌دهیم اما در چهارچوبی که برایش تعیین کردیم یعنی داخل سفره. در این حالت کودك وقتی مشغول بازی می‌شود، دیگر نگران نیست و نمی‌ترسد.

برعکس این حالت هم ممکن است یعنی والدینی هستند که هیچ قانونی برای تربیت کودك ندارند و کودك دریک دنیایی از بی‌قانونی زندگی می‌کند و هروقت از این والدین می‌پرسیم، پاسخ می‌دهند که خودش می‌خواهد و این عبارت خودش می‌خواهد یا خودش دوست دارد، تکیه کلام این والدین است. این والدین آزاد محور هستند.

روند انجام کار: نکته‌ی بعد در تقویت خلاقیت در کودکان ، توجه به دست آورد نه نتیجه است. ما عادت کردیم که بیشتر به نتیجه‌ فکر می‌کنیم و از فرآیند لذت نمی‌بریم. زندگی یک برآیند و یک حرکت است؛ هیچ رسیدنی در آن معنا ندارد و هیچ نتیجه‌ای ندارد، تنها نتیجه‌ای که دارد رشد است؛ رشد هم فقط در حرکت است. بنابراین در بازی کودکان و فعالیت‌های دستی آنها به روند کار به جای نتیجه آن توجه داشته باشید. اگر یک پازل دست کودك داده‌اید مهم این است که از بازی با آن لذت می‌برد مهم نیست که چیده یا نچیده؛ نتیجه مهم نیست بلکه فرآیند مهم است. توجه به نتیجه مانع خلاقیت است. ملاکی که بعضی از والدین ازتلاش  دانش آموزان در مدرسه  مد نظر دارند، نمره است. در حالی که مهم این است که بررسی کنیم ببینیم دانش آموز از این کلاس چه دریافت کرده است.

سوال : نکته بعد برای پرورش خلاقیت در کودکان سؤال پرسیدن است.سعی کنید با سوال پرسیدن ذهن کودک را درگیر کنید.

برنده : از عوامل دیگر تقویت خلاقیت در کودکان ، رابطه برنده / برنده است. این رابطه بسیار مهم است چون یک انسان خلاق وارد مسابقه و جایزه نمی‌شود. مسابقه و جایزه دشمن خلاقیت هستند. بسیاری از هنرمندان در بعضی از آثارشان خفه شدند چون اول شدن و جایزه گرفتن دشمن خلاقیت است. شاگرد اول شدن دشمن خلاقیت است. زمانی که ما در فضای مسابقه و جایزه قرار می‌گیریم، از معنویت دور می‌شویم و سوق پیدا می‌کنیم به سمت ساختن. بسیاری از هنرهای امروز فقط ساخته شده است و هنرمند فقط به دنبال ساختن است نه خلق کردن. وقتی دنبال مسابقه می‌رویم در دام ساختن می‌افتیم و از خلاقیت دور می‌شویم.

دیگر پذیری:عامل موثر بعدی در پرورش خلاقیت کودکان دیگر پذیری و معاشرت با باورهای مختلف است. کودکان ما باید در قالب ارزش‌ها همه طبقات اجتماعی را تجربه کنند. باید یاد بگیرند که دیگران هم مثل من انسان هستند و همه انسانها از نظر انسانیت در برابر اصل در یک جا قرار دارند. هیچ انسانی بر انسان دیگر برتر نیست. هر انسانی عقیده خودش را دارد. بچه‌ها باید بتوانند و یاد بگیرند که با عقاید مختلف معاشرت کنند و این جا است که نقش والدین بسیار مهم می‌شود. البته این نکته را باید حتما مد نظر داشت که این معاشرت‌ها باید در قالب ارزش‌ها باشد. اصول و ارزش‌ها این جا است که به ما کمک می‌کند تا تشخیص ما بالا برود. بچه‌ها مکان‌ها و معاشرت‌های مخرب را اصلاً نباید تجربه کنند و حتی نباید ببینند. هر چیز را در زمان خودش تجربه خواهند کرد و یاد خواهند گرفت.

فشار برای همرنگ شدن نکته‌ی بازدارنده و تضعیف خلاقیت است. وقتی تلاش می‌کنیم به جای پذیرش دیگران، همرنگ آنها شویم، در دام تظاهر و ریا می‌افتیم. کودکان باید خودشان باشند همان که هستند.

کودک-خلاق

توجه به نیازها: نکته‌ی بعد توجه به نیازهای جامع کودك، اعم از مادی و معنوی است. وقتی می‌گوییم معنوی منظور شناخت، عواطف، امنیت، احترام و نیازهای روحی کودك است. نیازهای کودك نه خواسته‌های کودک باید برآورده شود. توجه به خواسته‌های کودك، مانع خلاقیت است.  

توجه به خواسته از ویژگی‌های والدین آزادی محور است؛ این والدین هم به دلیل کمبود دانش و هم به دلیل قبول نداشتن سنت، بچه‌ها را رها کرده‌اند و نیازهای کودک را نمی شناسند و همینطور طریقه پاسخگویی آن را نمی‌دانند.در نتیجه سراغ پاسخ دادن به خواسته‌های کودک می‌روند.

نیازهای کودك اگر پاسخ داده نشود تبدیل به خواسته می‌شود. برای تقویت خلاقیت در کودکان باید نیاز‌های او را بشناسیم.

اعتدال عاطفی: عامل دیگر در پرورش خلاقیت در کودکان ، اعتدال عاطفی است. اعتدال عاطفی یعنی رابطه‌ی عاطفی صحیح و هیجان مشترك، باهم زندگی کردن. اعتدال عاطفی به تقویت خلاقیت کمک می‌کند و نقطه مقابل آن که باعث تضعیف خلاقیت می‌شود، بردگی عاطفی است.

لذت از کار کودک : نکته‌ی بعد، لذت از کار کودك است. در این حالت والدین از کار کودك لذت می‌برند. و به بچه افتخار می‌کنند. پدر و مادر با کودك وقت صرف می‌کنند و با هم  بازی می‌کنند، کاردستی می‌سازند و کاوش‌ می‌کنند.

حالت ضد خلاقیت این نکته زمانی است که دنیای پدر و مادر از دنیای بچه‌ها جدا است. همه مسائل کودك را والدین  واگذار می‌کنند. امروزه ببینید چقدر پدر و مادرها دنبال کلاس هستند؛ چون همه چیز را به کلاس‌ها واگذار کردیم و خودمان هیچ کاری نمی‌کنیم. کلاس به کودك فقط تکنیک می‌دهد، رابطه عاطفی برقرار نمی‌کند. بهترین حالت این واگذاری این می‌شود که بچه‌ها معلم و مربی خود را بیشتر از پدر و مادر خود دوست خواهند داشت.

تشویق:عامل بعد در بروز خلاقیت در کودکان ، تشویق است. تشویقی که خلاقیت را پرورش می دهد، تشویق معنوی، شخصیتی و عاطفی است. تشویق باید احساسی و همراه با شوق و شور درونی باشد. جایزه‌ی مادی و تشویق بی‌جا مانع خلاقیت است. جایزه‌ی مادی کودک را معامله‌گر بار می‌آورد.

جدایی رفتار از وجود: رفتار کودك از وجودش جدا است .وقتی می‌گوییم رفتار از وجود جدا است یعنی ما والدین این توانایی را به دست آوردیم که زمانی که کودك ما رفتاری انجام داد خصوصاً رفتار اشتباه، ذهن ما قدرت جدا کردن وجود کودك و رفتاری که انجام داده است را داشته باشد. رفتار را می‌توان نقد کرد ولی وجود کودک را هیچ وقت نباید نقد و سرزنش کرد. بلکه وجود کودک همیشه باید تأیید شود. وجود همیشه محترم است.

کودک نباید به خاطر اشتباه سرزنش شود بلکه باید یاد بگیرند مسئولانه جبران کند و با این برخورد ما ویژگی درك مسئول را در کودکان به وجود می‌آوریم. با درك مسئول است که کودك خلاق می‌شود، باید بداند که اشتباه کرد حالا باید جبران کند و بها بپردازد.

تجربه نه شکست: خیلی وقت‌ها ممکن است ما در کاری که در حال انجام آن هستیم به نتیجه نرسیم. وقتی که ما نتیجه مدار باشیم، به نتایج  فقط فکر می‌کنیم و  اگر به نتیجه‌‌ی مطلوب خود نرسیم، برایمان شکست می‌شود. بحث پیروزی و شکست یک بازی ذهن است و هیچ ارزشی ندارد. ما چیزی به نام شکست نداریم. بلکه تجربه داریم. مثال ادیسون  که حدود صد بار آزمایش لامپ را انجام داد ولی نشد، بهش گفتند خسته نشدی این قدر شکست خوردی؟ جواب داد من شکست نخوردم بلکه صد روش پیدا کردم که با آن‌ها نمی‌توان لامپ را روشن کرد. اشتباه ابزار رشد است. وقتی به نتیجه فکر می‌کنیم خودمان را شکست خورده می‌بینیم. ما روشها و راه‌هایی را تجربه می‌کنیم تا به آن هدف مطلوبی که می‌خواهیم برسیم.

تصمیم گیری: نکته ی بعد در خلاقیت در کودکان ، قدرت انتخاب و تصمیم گیری است. کودکان باید بتوانند با توجه به ذهن و توانایی‌شان انتخاب کنند و تصمیم بگیرند و باید تأیید شوند، حتی اگر مورد پسند ما نباشد. باز هم به تعادل تأکید می‌کنم چون والدین آزادی محور همه چیز را به تصمیم کودك می‌گذارند و والدین کنترل محورهم اجازه تصمیم گیری در هیچ اموری را به کودک نمی‌دهند، پس حفظ تعادل خیلی مهم است.

بهتر شدن مداوم: بهتر شدن در مقابل بهترین شدن. بچه‌ها باید خودشان باشند؛ بهترین شدن هم از فریب‌های ذهن است. بهترینی در دنیا وجود ندارد. “بهترین”،  بازی ذهن ما است.بهتر شدن لحظه به لحظه است که اهمیت دارد نه بهترین شدن. کدام درخت در دنیا از همه بلندتر است؟! هر درختی ویژگی خودش را دارد و به اندازه‌ی خودش بلند می‌شود.

تقویت یادگیری به جای یاد دادن : یک فاکتور مهم در بروز خلاقیت در کودکان آموزش غیرمستقیم به جای آموزش مستقیم است.

خوش بینی و تصویر ذهنی زیبا: خوش بینی به عنوان واقع بینی است. ما فکر می‌کنیم که اگر کسی خوش بین است، واقع بین نیست و خوش خیال است.

کسی که آینده را سیاه می‌بیند مطلقاً نمی‌تواند خلاق باشد. اگر فضای خانه‌ی ما طوری است که همیشه در آن گله‌گی و شکایت داریم مطمئن باشید که فرزندتان دنبال خلاقیت نخواهد رفت. ما به عنوان والدین باید همیشه به بچه‌ها اطمینان دهیم که همه چیز عالی است و خوب است و مشکلاتی که وجود دارد را با پیدا کردن یک راه حل مناسب می‌توانیم برطرف کنیم. 

تفکر وفور:عامل بعد، تفکر وفور است .تفکر وفور یعنی در عالم هستی همه چیز برای نیازهای ما نه خواسته‌های ما به وفور و فراوانی وجود دارد و هیچ چیزی تمام نمی‌شود. قبلا اشاره کردیم که اگر نیازها را پاسخ ندهیم تبدیل به خواسته می‌شود. البته در حد تعادل باشیم یعنی هماهنگی مادیات و معنویات داشته باشیم.

شوخ طبعی:عامل بعد در ایجاد خلاقیت در کودکان ، شوخ طبعی، سرخوشی و شادمانگی است. بعضی صورت‌ها را دیده‌اید هر وقت نگاه می‌کنید، می‌خندد. همیشه حرف‌های شادی آور می‌زنند؛ منظور این شادمانگی است. برعکس آن عبوس بودن و جدی بودن است.

انس با طبیعت :عامل بعد انس با طبیعت است. یک انسان خلاق نمی‌تواند دور از طبیعت باشد و سمفونی طبیعت را نشنود و تابلوهای طبیعت را نبیند و با آن در ارتباط نباشد. و همچین کسی اصلاً نمی‌تواند طبیعت را تخریب کند.

توجه و تأیید  رفتار کودکانه‌:اغلب بیشتر تایید و توجه‌ ما بر روی رفتار بزرگسالانه کودکان است. وقتی بچه‌ها مثل آدم بزرگ‌ها صحبت می‌کنند خیلی کیف می‌کنیم در حالی که بچه‌ها برای خلاق شدن باید کودك شوند و کودکی کنند. حتی آدم بزرگ‌ها هم با کودك درونشان خلاق می‌شوند. پس بزرگسالی را در بچه‌ها تأیید نکنید.

خلاقیت نیاز به تمرین دارد. بچه‌ها باید بدانند که چیزی که خلق می‌کنند یک تمرین است و باید از آن عبور کنند. با نگهداشتن و انباشت کردن، کودکان را متوقف و منجمد نکنید. کودک باید بتواند بنویسد، بکشد، پاره کند، بسازد و خراب کند. اگر کودك عبور کردن را فرا نگیرد، رشد نمی‌کند.

یک انسان خلاق در نهایت مسیر به عشق می‌رسد. عشق یعنی اتصال به مبدأ. یک انسان خلاق، متصل است. شک نکنیم که همه‌ی انسان‌ها متصل هستند و همه‌ی انسان‌ها عاشق هستند، تفاوت فقط در خودآگاهی است. چه قدر می‌فهمیم که عاشقیم. و چه قدر نمی‌فهمیم؟ چه درکی داریم؟ بدون استثناء هر انسان یک هنرمند عاشق است. مهم این است که چه میزان از آن را می‌بینیم  و  قبول داریم. زندگی عرصه‌ی هنرنمایی انسان‌های عاشق است.

0 دیدگاه کاربران + ارسال دیدگاه

ارسال دیدگاه

logo-enamad logo-samandehi