
مشکل احساس کمال گرایی کودکان با هوش
دلایل زیادی وجود دارد که یک کودک به سمت کمال گرای می رود.یک فرد کمال گرا در نهایت تبدیل به فردی میشه که از خودش راضی نیست و همیشه خودش را مورد انتقاد قرار می دهد. در این مطلب راهکارهایی را ارائه می دهیم تا کودکی کمال گرا پرورش ندهیم.
کودکان با هوش در معرض خطر کمال گرایی هستند.شما میخواهید کوکتان برای رسیدن به عالیترین موقعیتها تلاش کند.بالابردن کیفیت عملکرد آنها یک هدف معقول است، اما کمال گرایی چیزی فراتر از عالی بودن است.کمال گرایی ، یعنی جایی برای خطا نیست و بهترین نتیجه باید کسب شود. کمال گرایی به رضایت کمتر و انتقاد بیشتری از خود نیاز دارد.زیرا نتیجه حاصله برای فرد، هیچ وقت به اندازه کافی خوب نیست.
رسیدن به یک حد عالی قابل دسترس است و احساس خوبی از موفقیت به همراه دارد. در حالی که رسیدن به کمال، دست نیافتنی و غیر ممکن است.
شاید فشاری که کودکان برای کامل بودن متحمل میشوند، ناشی از تحسین بیش از حدی باشد که بزرکسالان از آنها میکنند.همچنین شاید از ویژگیهای کمال گرایانه یک بزرگسال الگوبرداری کرده باشند.بعید نیست این کمال گرایی، در تجربههای موفقیت آمیز پی در پی دوران کودکی ریشه داشته باشد و به همین دلیل، آنها احساس کنند همیشه باید همانگونه باشند و یا حتی از آن فراتر روند.
این کودکان با هوش میترسند که نتوانند به اندازه کافی خوب باشند و ترجیح میدهند از انجام خیلی کارها خودداری کنند و همین باعث اضطراب آنها میشود. این بچهها وقتی اشتباهی مرتکب شوند یا عملکردشان انتظارات کمال گرایانه آنها را بر آورده نسازد، ممکن است دچار سردرد، دلدرد و افسردگی شوند.
ممکن است بعضی کودکان در یک مورد خاص یا جزیی، کمال گرا باشند.بطور مثال، کودکانی که به لحاظ ذهنی باهوش هستند، بیشتر در مورد نمرهها و توانائیهای خود کمال گرا هستند.ممکن است کودکی دیگر نسبت به لباس پوشیدن و ظاهر خود کمال گرا باشد.بعضی کودکان در مورد توانائیهای ورزشی خود یا استعداد موسیقی یا هنر کمال گرا هستند و برخی دیگر در مورد نظم اتاق خود وسواسی کمال گرایانه نشان میدهند.
راههایی برای کمک به کودکان، برای پرهیز از کمالگرایی :
- به کودکتان در درک این موضوع کمک کنید که لازم نیست برای رضایت از خود، در هر کاری بهترین باشند.همین که یقین دارند حداکثر تلاش خود را کردهاند، قاعدتن باید احساس رضایت خاطر کنند.
- برای آنها توضیح دهید که اگر همه کارهای کودکان بیعیب و نقص باشد، ممکن است چیز زیادی یاد نگیرند و این که اشتباه کردن هم جز مهمی از رقابت است.
- به آنها روش مناسبی برای ارزیابی خودشان یاد دهید.کودکان را تشویق کنید تا از بزرگسالان و دانش آموزان دیگر، خطر کردن را یاد بگیرند.به آنها بیاموزید که چگونه با دلسوزی تمام و به نحوی موثر، از دیگران انتقاد کنند.
- زندگینامههایی برای آنها بخوانید که نشان میدهد افراد موفق، چگونه از شکستهای خود تجربه کسب کرده و درس گرفتهاند.
- اشتباهات خود را با آنها در میان بگذارید و درسهایی را که از اشتباهایتان گرفتهاید، برایشان شرح دهید.سعی کنید به اشتباهات خود بخندید.استفاده از شوخ طبعی، در این موارد موثر است.
- به کودکتان یاد بدهید فخر فروشی چه تاثیر بدی بر دیگران میگذارد و چگونه میتوان به موفقیتهایی که دیگران به آن دست یافتهاند روی خوش نشان داد و به آنان تبریک گفت.
- به کودکان کارهای روزمره، عادات و نظم را بیاموزید، اما به آنها کمک کنید تا پی ببرند که عادتشان نباید به حدی سخت و جدی باشد که نتوان آنها را تغییر داد.مثلا اگر کودک شما هر روز تخت خود را مرتب میکند در روزهایی که برای بیرون رفتن از خانه عجله دارید، اصرار کنید که از این کار چشم بپوشد.یا اگر هر شب برای آنها کتاب میخوانید و یکبار دیر شده و وقت کتاب خواندن گذشته، تاکید کنید که بدون کتاب خواندن بخوابند.توقف در انجام کارهای روزانه، باعث انعطاف پذیری در الگوی ایجاد شده میگردد.
- به کودکان یاد دهید که برای حل مشکلات خود، به روشی خلاقانه برنامهریزی کنند.به آنان بگویید که چگونه برای رسیدن به اهداف خود، از توانائیهایشان استفاده کنند تا توقع بیش از حد از خودشان، مانع سازندگی آنها نشود.
- برای کودکان توضیح دهید که تقریبا برای رسیدن به هر چیزی، بیش از یک مسیر صحیح میتوان یافت.
- الگویی از فضایل معمول برای کودک خود باشد. به کیفیت کاری که ارائه میدهید، مباهات کنید. اما اشتباهات خود را پنهان نسازید و مدام در حال ارزیابی خود نباشید.وقتی کار خوبی انجام میهید، به خودتان تبریک بگویید تا کودکتان درک کند که موفقیت شما در انجام کاری برایتان رضایت خاطر به ارمغان میآورد.
ارسال دیدگاه